بچه که بودیم می گفتند هر کی ته دیگ بخوره شب عروسیش بارون میباره. اگه زیاد بخوره برف می باره. اگرم خیلی زیاد بخوره کولاک میشه دیگه.
حالا یه هفته اس داره بارون می باره. یا عروسی همه ته دیگ خورا باهم مصادف شده یا یکی تمام عمرش ته دیگ خورده.
یادش بخیر. شب عروسی خواهرم تو پاییز چند سال پیش اینقد که برف بارید ماشینا توان حرکت نداشتن. عروسو باید می بردن بجنورد. تو چناران موندن. از چناران به بعد عروس به جای داماد نشست پشت فرمونو دامادم رفت پشت رول یه ماشین دیگه و تو اون کولاک تا چهار صبح رسیدن بجنورد.
ما مشهد بودیم خبرای از قافله جاموندن فک و فامیل ساعت به ساعت به گوش می رسید. فلانی برگشتو بهمانی یخ زد. فلانی تو فلان شهر مونده. بهمانی تو پلیس راه گیر کرده. این یکی زنجیر چرخ نداشته. اون یکی لباس گرم برنداشته. خلاصه چه نفرینی بود به جون خواهر ته دیگ خور ما که اون شب حوالش شد.