راستش خیلی وقت بود دستی به قلم نبرده بودم. دلم میخواست چیزی بنویسم اما نمیشد.نور ببارد به قبر خواجه شیراز که می گفت:
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد...
یاد ملیحه بخیر! یک هفته است رفته . امروز دومین جمعه ایست که تجربه می کند. خدا تنهایش نگذارد!
این روزها فکر می کنم حتما باید ملیحه می رفت تا می فهمیدم گذشت آسان است و سختی برای نبخشیدن معنا
پیدا می کند. روزها وشبهایی زیادی بود کنار هم بودیم. توی یک کمپ کوچک.نق زیاد می زدیم خصوصا وقتی صبحها به جان من و طاهره می افتاد تا بیدارمان کند.سال قبل توی تئاتری که برای بچه های دوره روی سن بردیم او نقش ارزیاب وسواسی را داشت. با ذره بین افتاده بود به جان ملت. بچه ها که خسته از یک روز سخت جمع شده بودند نمی دانستند چطور نخندند و اگر بخندند دل درد را چه کنند.
خدا همانطور که او دیگران را شاد می کرد روحش را شاد کند. مسئول خوب عملیات دوره های آموزشی را... ملیحه رشیدی زاده...