• وبلاگ : كبوتر
  • يادداشت : خاك خدا
  • نظرات : 2 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    يادش بخير ،

    خيلي دلم براي رزمايش هاي گردان تنگ شده .

    مخصوصا براي رزم شب ها براي سكوتش براي خاكش براي اون سرماهاي استخون سوزش براي ...

    يادم نميره اون شبي رو كه حاجي چميگو و حاجي آخوندي اومده بودند برزش آباد تو اون چادر كه فقط يه شمع داشت ...

    ولي فعلا بايد همه چي رو ببوسم و بذارم كنار ، خيلي سخته ولي چاره اي نيست ...

    امسال رفتي رزمايش زير همون نور هايي كه از چراغ نيست ما رو ياد كن .

    خدا قوت

    يا علي

    پاسخ

    سلام.جاي دوستان خالي. بازم رفتم و همه جا همه سراغتونو ازم گرفتن. حالا ماجراشو مي نويسم. ايشالاه!!